English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5183 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time study U بررسی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited U فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
analog U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues U یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
cyclic redundancy check U بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
contemporaneousness U هم زمانی
monomial U یک زمانی
synchronization U هم زمانی
eternities U بی زمانی
eternity U بی زمانی
synchrony U هم زمانی
time limits U حد زمانی
time sense U حس زمانی
temporal U زمانی
time limit U حد زمانی
onetime U یک زمانی
simultaneeity U هم زمانی
sometime U یک زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
timeline U خط زمانی
whilom U یک زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
time division multiplex U تسهیم زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetables U برنامه زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
timetabling U برنامه زمانی
temporal maze U ماز زمانی
temporal sign U علامت زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
flashback U وقفه زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time base U مبدا زمانی
time constant U ثابت زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
timetable U برنامه زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time limit U محدودیت زمانی
in a short time U در اندک زمانی
time U زمانی موقعی
time sharing U اشتراک زمانی
time limits U محدوده زمانی
time scales U مقیاس زمانی
timed U زمانی موقعی
time scale U مقیاس زمانی
time lag U فاصله زمانی
time limit U محدوده زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
times U زمانی موقعی
time lags U فاصله زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
time lags U تاخیر زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
time limits U محدودیت زمانی
schedules U برنامه زمانی
time score U نمره زمانی
interval U فاصله زمانی
time frames U چارچوب زمانی
time frame U چارچوب زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
vintage model U الگوی زمانی
lag U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر زمانی
lags U تاخیر زمانی
unit of time U واحد زمانی
scheduled U برنامه زمانی
timeline U تسلسل زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
no longer U نه دیگر [زمانی]
pressure of time U فشار زمانی
time pressure U فشار زمانی
schedule U برنامه زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
timetrend U روند زمانی
timer switch U کلید زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time preference U رجحان زمانی
time preference U ترجیح زمانی
time path U مسیر زمانی
time interval U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time fire U تیر زمانی
time estimation U براورد زمانی
time error U خطای زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
time priority U اولویت زمانی
lapsing U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapse U فاصله زمانی
time table U جدول زمانی
time series U سریهای زمانی
time slice U برش زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U تقدم زمانی
time yield U تسلیم زمانی
timing U برنامه ریزی زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
time lag U فاصله زمانی مرده
monsoon U باد وباران زمانی
synchronised U انطباق زمانی داشتن
time lags U فاصله زمانی مرده
synchronises U انطباق زمانی داشتن
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
synchronising U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
monsoons U باد وباران زمانی
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
chronological U ترتیب زمانی وقوع
vintage model U الگوی مقطع زمانی
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
high burst U تیر زمانی بالا
input time constant U ثابت زمانی اولیه
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
low time constant U ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
o technique U تحلیل عوامل زمانی
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
chronological U دارای ربط زمانی
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
time slicing U برش زمانی زدن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
time series data U امار سریهای زمانی
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
time sampling U نمونه گیری زمانی
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
chronologic U دارای ربط زمانی
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
inductive time constant U ثابت زمانی القا
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
airburst ranging U تنظیم تیر زمانی بالا
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
variable time fuse U ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
He was quite a fellow in his day. U زمانی برای خودش آدمی بود
cripples U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippling U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippled U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripple U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1internalising somatic systems
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
1بررسی مناسبات تاریخ و کلام در اندیشه امامیه با تاکید بر تعارضات در اوصاف امام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com